تولدت را شکر
شامگاه بلندترین شب سال ، من تو را از تخیل خداوند ربودم ... آن شب ، پاییز ، سخاوتمندانه شکوه بلندترین شبش را پیشکش زمستان میکرد و صبح فردا خورشید شادمانه ترین طلوعش را کرد و دنیا رنگ دیگری گرفت ... پسر عزیزم؛ میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست... و در میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست.... میلاد تو معراج دستهای من است، وقتی که عاشقانه تولدت را شکر می گویم... ایلیای عزیزم به دنیا خوش آمدی ...
نویسنده :
مـامـــان فــاطــمـــه
11:58