تولدت را شکر
شامگاه بلندترین شب سال ، من تو را از تخیل خداوند ربودم ...
آن شب ، پاییز ، سخاوتمندانه شکوه بلندترین شبش را پیشکش زمستان میکرد و صبح فردا خورشید شادمانه ترین طلوعش را کرد و دنیا رنگ دیگری گرفت ...
پسر عزیزم؛ میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست...
و در میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست....
میلاد تو معراج دستهای من است،
وقتی که عاشقانه تولدت را شکر می گویم...
ایلیای عزیزم
به دنیا خوش آمدی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی