بازدید از موزه
برنامه امروزمون بازدید از موزه بود. فقط بخاطر آقاایلیا که دیروز درمورد حیوونا از مامان خیلی سوال داشت.
قبلا یکبار موزه رفته بودی اما چون حدود یکسال و نیم گذشته و اون موقع تازه از شیر گرفته بودمت چیزی به خاطر نداشتی. وقتی مامان از محیط موزه برات گفت با دقت گوش کردی و یه عالمه سوال دیگه تو ذهنت اومد .
پرسیدی " یعنی خرسا تو قفس هستن؟" "یعنی چطوری خشکشون کردن"، "یعنی میشه من نازیشون کنم؟" و ...
و این "یعنی" تکیه کلام این روزهای گلپسری ماست. حتی میخوای بپرسی این چیه میگی؛ "یعنی این چیه"
خلاصه باحوصله و دقت زیاد همه چیز رو تماشا کردی و حسابی برات جالب توجه بود. بخصوص موزه تکنولوژی و اون آینه ها که خوب باهاشون سرگرم شده بودی و به زور ازونجا بیرون آوردیمت.
هر سوالی که میپرسیدی با یه توضیح کوچیک قانع میشدی و جوری که انگار تمام دانستنیهای دنیا رو بلد شدی میگفتی؛ "آهان"️
فدات شم عزیزکم ️
دقیقا مثل دوسالگیت همچنان اصرار به باز شدن در این ماشین داشتی
🤣🙃🤣
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
عاشقتم بــبــر کوچک غران