خوش اومدی
این وبلاگ رو ساختم به عشق فرشته کوچولویی که ناخواسته قدم به دنیای من و النا و بابایی گذاشته. تا قبل از سونوی امروز ، هنوز تو شوک بارداری ناخواسته ای بودم که بهیچوجه انتظارش رو نداشتم ولی امروز که سونو رسماً اعلام کرد که یه موجود کوچولو توی وجودم داره رشد میکنه احساسم کاملاً تغییر کرد.
عزیز کوچولوی من نه اینکه هیچوقت بچه دیگه ای نمیخواستم، فقط واسه بارداری مجدد یکی دوسال دیگه زمان نیاز داشتم تا آبجی النای تو هم آمادگی پذیرش یه رقیب داشته باشه آخه نمی دونی که، هنوز خیلی خودش رو واسه من و بابایی لوس میکنه و وقت بازی با بچه ها همه چیز رو فقط واسه خودش میخواد.
ولی حالا که خدا خواسته زودتر بیای قدمت روی چشم مامان. خوش اومدی عزیزکم...
الهی به امید تو...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی